ثمین جونمثمین جونم، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

وروجک کوهنورد

ز دامنه سخنوری های دنیای من ثمین (2)

. جد یده   2. میگم ثمین دادبزن میگی:دادد 3.منصوره ،وول(رسول) 4.باقالی 5.میگی قَ(ق همون خاله اس) میگم کدوم قَ؟ میگی:نینت(همون زینت) میگم بگو زینت جون؛میگی:ننت جو 6.بگو دایی رضا،میگی:ضااا 7.بگو ترسیدم،میگی:ترسی 8.محمه(محمد) ببض(دایی ابوالفضل) بیبا(زیبا) مَهشاد(مهرشاد) 9.مِمه(فاطمه)ببض(ابوالفضل) ق زی زی(خاله زهرا) 10.هادی (دایی هادی) ممانه((سمانه) 11.دی(دایی مهدی) درسا دایوش(داریوش) 12.راه میری تو خونه میگی :دوستمه میگم :کی دوسته مامان؟ میگی:نی نی دوستمه 13.میگم ثمین بابا کجا رفته ؟  میگی:دغازه(مغازه) میگم رفته چیکار کنه ؟میگی: ...
30 ارديبهشت 1393

برای پدرم.....

  برایم بگو که چگونه شور وحالت را رهسپار سبد آرزوهایم کردی برایم بگو از پینه هایی که سالها بر دستت نشستند  برایم بگو به نرم شدن کدامین عشق زمختی دستانت را خریدی و جای تاول هایی که زمخت تر کرده بود به هنگام نان در آوردنت از میان سنگ وخاک برایم بگو چگونه این همه سال دویدی در پی آب و نان برایمان به کدامین قوه می دویدی تا راه بر آرزوهامان  باز کنی .این غبار سرد پیری که به دیدگانت روی آورده سرمه چشمان امروز من ومن های خانواده ام میشود آسوده باش که دوستت داشته ام وتا آخرین نفس میخواهمت  آسوده باش که بهترین بوده ای  بهترین پدر .به حرمت این همه فداکاری ات خاک پایت را میبوسم سرمه چشمم میکنم وبا افتخار در کنارت ق...
29 ارديبهشت 1393

ببخشید و ببخشید

سلام سلام من اومدم با این همه تاخیر اما چاره ای نبود  یه مدت اش رو درگیر بهانه جویی های شما دختر گلم بودم که بلافاصله وبه محض دیدن مامان جونت جلوی لپ تاپ شروع میکنی به بیرون انداختن صدات در راستای اجرای جیغ بنفش ومن مستأصل از این واکنش شما مدتی از دنیای مجازی دور شدم اما تا الان که تأثیری ندیدیم والان دزدکی دارم مینویسم برات ... یه بخش دیگه اشم مربوط به اینترنتم میشد که ایراد داشت بخش بعدی چیدن یه برنامه سفر ورفتن به یه سفر بعدشم رفرش شدن بعد از برگشتن از سفر بود جای همه دوستان خالی سمت شمال رفتیم هوا توپ توپ خیلی خیلی خوش گذشت  جای همگی خالی... اما..... بنا به دلایلی مموری دوربین  ش...
27 ارديبهشت 1393
1